شاعر : وحید محمدی نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : ترجیع بند
باران شروع شد،همه جا را صدا گرفت پس کوچههای قلب محـمّد صفا گرفت
نوری وزید در وسط کـوچههای شهر عطری شبـیه سیب بهـشت خدا گرفت
گل کرد روی فاطمه بر روی مصطفی جبریل روی دستِ قـنوتش دعا گرفت
آرامـشـی به وسـعــت دریـای مـادری دامـان سـبـز مـادر آئــیـنـه را گـرفـت
هردختریکه حضرت زهرا نمیشود
هـر مــادری که اُمِّ اَبـیـهـا نـمـیشـود
بـاران آیــهآیــۀ کــوثــرشــروع شــد اعجـازذکـر ربک وانـحـرشروع شد
از این«لما خلقتکما»میرسم به عشق خلقت به عشق حضرت مادرشروع شد
قـنـبـررسـیـد پـشـت دربـیت فـاطـمـه شـاهـانـه نـوکـرانۀ قـنـبـر شـروع شـد
وقـتی رسـیـد قـصه به تـفـسیر فاطـمه آیات دهر و قدر،پس از سر شروع شد
هردختریکه حضرت زهرا نمیشود
هـر مــادری که اُمِّ اَبـیـهـا نـمـیشـود
آمدبـهـشـت ناب مـحـمـد لـقب گـرفت داروندارحـضرت احمد لـقب گرفت
کوثـرنزول کرد و به دنـیای ما رسید یعـنیهـمینکه فـاطـمه آمد لقب گرفت
ازابــتـدا بـه بـرکـت آیــاتکــوثــری دریای لطف ورحمت بیحد لقب گرفت
شکرخدا که شـهـرت ما فـاطـمی شده هر کس ز عشق فاطمه دم زد،لقب گرفت
هردختریکه حضرت زهرا نمیشود
هـر مــادری که اُمِّ اَبـیـهـا نـمـیشـود
آمـد بـرای شـیـعـه بـهـشـت آرزوکـند خـودرا بــرای دیـن خــدا آبــروکـنـد اُمُّ النبی است فاطمه،چندان عجیب نیست بـا جـبـرئـیـل مـثـل پـدرگـفـتـگـوکـند او کوثر است وآب وضویش بهشتیاست بـاید زجـام سـاقی کـوثـر وضـو کـنـد
از مظهرکرامت وایثارعجیب نیست هـفـتـاد بـار چـادر خـود را رفـوکـنـد
هردختریکه حضرت زهرا نمیشود
هـر مــادری که اُمِّ اَبـیـهـا نـمـیشـود
آمد که عشق وشوروشعف را نشان دهدمعنای شعر و شور و شرف را نشان دهد
چادر به سرگرفته چنان گوهـروجود تا حکمت وجـود صدف رانشـان دهد
شـد مــادرتــمـامـی درراه مــانـدههـا تا درمسـیرعـشق هدف را نشان دهد
هـمـپـای زائـران سـفـرهـای اربـعـیـن آمد به شیـعـه راه نجـف رانـشان دهد
هردختریکه حضرت زهرا نمیشود
هـر مــادری که اُمِّ اَبـیـهـا نـمـیشـود
ما تشـنهایم، تشنۀ یکجرعه کـوثـریم قـنـبر نه بـلکه خـاک قـدمهای قـنـبریم
تا روزحـشـرنـوکـراین خـانـوادهایـم حاجت به جز به محضر مادر نمیبریم
تـازنــدهایــم خـاک قــدوممـحــمــدیـم با اینحـسـاب ازهـمۀ عـالـمی سـریم ما را چه کار با می و جام وشراب وحور فردای حـشـر مست تـماشای حـیـدریم
هردختریکه حضرت زهرا نمیشود
هـر مــادری که اُمِّ اَبـیـهـا نـمـیشـود